ایران در دهههای اخیر شاهد تحولات جمعیتی شگرفی بوده است. پس از یک دوره رشد پرشتاب جمعیت در دهههای اول انقلاب، نرخ باروری به سرعت کاهش یافته و به کمتر از سطح جایگزینی (۲.۱ فرزند به ازای هر زن) رسیده است. در حال حاضر، نرخ باروری در ایران به حدود ۱.۵ فرزند کاهش یافته و آمار موالید در سالهای اخیر به پایینترین سطح خود از دهه ۵۰ رسیده است. این روند، پیامدهای عمیق و جدی برای آینده کشور به همراه دارد و تهدیدات مهمی را متوجه توسعه بلندمدت ایران میسازد. یکی از بارزترین این تهدیدات، سالخوردگی جمعیت است. با کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش امید به زندگی، سهم جمعیت سالمند در حال افزایش چشمگیری است. پیشبینی میشود که تا سال ۱۴۳۵، حدود یکسوم جمعیت ایران سالمند خواهند بود. این پدیده، فشار بیسابقهای را بر سیستمهای تامین اجتماعی، بهداشت و درمان، و صندوقهای بازنشستگی وارد خواهد کرد. کاهش نیروی کار فعال و افزایش نسبت جمعیت وابسته (سالمندان و کودکان) به جمعیت فعال، میتواند به کاهش رشد اقتصادی و افت تولید ناخالص داخلی منجر شود. علاوه بر این، کاهش جمعیت جوان و نیروی کار ماهر میتواند توان رقابتی کشور در بازارهای جهانی را تضعیف کند و ظرفیت نوآوری و پیشرفت علمی را تحتالشعاع قرار دهد. مسائل اقتصادی مانند تورم، بیکاری، گرانی مسکن، و نااطمینانیهای سیاسی و اجتماعی، از عوامل اصلی در کاهش تمایل خانوادهها به فرزندآوری هستند. در کنار اینها، تغییرات فرهنگی و سبک زندگی و افزایش سن ازدواج نیز در این روند نقش دارند. برای مقابله با این تهدیدات، نیاز به سیاستگذاریهای جامع و چندوجهی است که تنها به مشوقهای مالی محدود نشود. این سیاستها باید شامل حمایت از نهاد خانواده، بهبود معیشت و رفاه عمومی، کاهش موانع ازدواج و فرزندآوری، و ایجاد اطمینان خاطر برای جوانان در مورد آینده شغلی و اقتصادی باشد. بدون یک رویکرد منسجم و همهجانبه، چالشهای جمعیتی میتوانند به یک بحران جدی و غیرقابل جبران برای آینده ایران تبدیل شوند.